امروز روز خوبی است . حالا چرا؟
۳۱ شهریور ساعت ۱۰:۳۵ صبح ، آموزشگاه رانندگی : امتحان آیین نامه توسط مامور راهنمایی رانندگی گرفته شد و من برای بار اول بود که در این امتحان شرکت می کردم. از ۱۸ نفر 6 نفر (۴ دختر ، 2 پسر) قبول شدند که من هم تو اون 6 نفر بودم. بعد از کامل کردن پرونده ام به سراغ جناب سرهنگ برای امتحان عملی شهری رفتم .رفتیم تو پراید نشستیم. گفت حرکت کن ، حرکت کردیم و بعد از چند متر رفتن گفت کنار این ماشین پارک دوبله کن . خداییش تا حالا هیچ پارک دوبله ای به اندازه این پارک دوبله که امروز کردم خوب در نیومده بود. بعد گفت دنده عقب برو تو کوچه من هم گفتم چشم . استرس بسیار بالا بود چون قبل از من گویا تعدادی را رد کرده بود . در حالیکه احساس می کردم ضربان قلبم شدیدا باسش بالا رفته بود !! چیزی به روی خودم نیاوردم و دنده عقب رفتیم تو کوچه و بعد گفت همین کنار پارک کن و خاموش کن . من هم پارک کردم و خاموش کردم . ماشین رو گذاشتم در دنده یک و ترمزدستی را کشیدم.
گفتم جناب سرهنگ قبول شدم :
گفت : بله پسرم
فکر کنم تا مدت ها این جمله در ذهنم باقی بمونه .خدا را شکرگذارم . گرفتن این گواهینامه های جدید ( معتبر در ۱۶۰ کشور) که برای گرفتنش ۷ خان را باید رد کرد آن هم در سری اول و آن هم در روز ۳۱ شهریور و پیش از شروع دانشگاه ها لذت خاصی دارد.